کبوتران دل شکسته...

ساخت وبلاگ
به نام خدا چه خوب شد عرفه دلبرم صدایم کرد... دوستی سئوال کرد ، عرفه و عرفات را در یک جمله تعریف کن !... گفتمش : فرض کن دلبری داری هم خالق توست، هم معبودت و هم مقصودت ، دلداده و شیفته وصالش هستی و به یک معنی قَدْ شَغَفَها حُبًّا ، همه ی عمر در پی چشیدن طعم قطره ای از وصال رویایی اش دست و پا می زنی ، لحظه لحظه عمرت در آغوش رحمت و مغفرتش غوطه ور هستی ، معشوقه ای که خودش می گوید اقرب الیه من   حبل الورید، ولی لیاقت درک وصالش را نداری ، ... عصری دلنشین و رویایی ، عصری پر از حضور عرشیان و فرشیان ، عصری به وسعت حضور همه ی خلایق عالم ، عصری از جنس والعصر ، عصری به شیرینی  قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‌ ... در سرزمینی که خاک و سبزه و درختانش برایت مژده سر می دهند که مَن طَلَبَنی وَجَدَنی و در هیاهوی حجم حضور دلدادگانش ، در صحرای نگاه پرعطوفتش و بر دامنه ی مهربانی اش ،  در سرزمینی به وسعت عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى...  به یکباره  همه وجودت حس می کند ، آن دلبری که همه ی عمر در حسرت درک وصالش بودی ، در گوشت نجوی می کند ،  صدایت می زند، آغوشت را می طلبد و بوسه از لبان تشنه ی محبتت می خواهد و با نگاه گرمش که شیفته ی چشمانت هست ، خیره خیره تو را به نظاره نشسته و فریاد می زند که و مَن عَشَقَنی‏ عَشَقْتُهُ ... آن عصر دلنشین عرفه است و آن سرزمین عرفات ... حضور در عرفات در عصر روز عرفه در یک جمله خلاصه می شود: چه خوب شد عرفه دلبرم صدایم کرد... کبوتران دل شکسته......
ما را در سایت کبوتران دل شکسته... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8golkhari3 بازدید : 159 تاريخ : پنجشنبه 15 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:06